برندهای پیشگام، راز ماندگاری خودشون رو در خلاقیت و نوآوری، چه در شعار، چه در اهداف و چه در عمل می دونند
متن کامل این مطلب را می توانید در آدرس اینستاگرامی زیر مشاهده فرمایید:
برندهای پیشگام، راز ماندگاری خودشون رو در خلاقیت و نوآوری، چه در شعار، چه در اهداف و چه در عمل می دونند
متن کامل این مطلب را می توانید در آدرس اینستاگرامی زیر مشاهده فرمایید:
برندهای معروف دنیا چگونه نامگذاری کردند؟
متن کامل این مطلب را می توانید در آدرس اینستاگرامی زیر مشاهده فرمایید:
آسیب شناسی نام گذاری سریال پایتخت
نام گذاری یک هنر است و یکی از اهداف کلان هر کسب و کاری، ماندگاری، تثبیت و اعتلای برند خود است هر چند در حال حاضر تقریباً همه می توانند به سرعت و بی هیچ هزینه ای و با توجه به علایق شخصی، اسمی برای برند خود انتخاب کنند غافل از آنکه تاثیر همین نام انتخابی، در جایگاهی که آن برند در بازار خواهد یافت غیر قابل انکار است. شاید حلقه مفقوده در این فرایند، دارا نبودن دیدی جامع نگر از ویژگی های بازار، مشتری و محصول خود است. باید برای برند خود آینده نگری کرد. این برنامه ریزی برای آینده مشخص خواهد کرد که چشم انداز برند ما چیست و قرار است در طول سال های مختلف، چه استراتژی ها و تاکتیک هایی پیگیری شوند تا برند در ذهن مخاطب با ویژگی های مورد نظر، جایگاه خود را پیدا کند.
به عبارتی دیگر، نامی که می خواهیم برای محصول خود انتخاب کنیم باید به گونه ای باشد که جامع و کامل بوده و سازگاری مناسبی با برند داشته باشد و با دید آینده نگری انتخاب شود تا در صورت تمایل به گسترده کردن فعالیت خود، نام انتخاب شده نیز قابلیت گسترده شدن و در بر گرفتن فعالیت های جدید را داشته باشد. قبل از هر تصمیمی از خود بپرسید که می خواهید برندتان تبدیل به چه چیزی شود و مردم آن را چگونه بشناسند؟ جواب این سوال، چشم انداز برند خواهد بود.
با توجه به اینکه نام، در ذهن مصرف کنندگان وابستگی بسیار زیادی با محصولات یا خدمات می یابد، انتخاب یک نام بد، خسته کننده و نامرتبط، شانس موفقیت برند را تحت تاثیر قرار خواهد داد و تغییر آن را نیز بسیار دشوار خواهد ساخت و به همین دلیل، قبل از انتخاب، باید مورد مطالعه و بررسی عمیق قرار گیرد. به عنوان مثال، انتخاب نام تجاری "اَلَموت" برای آب معدنی ممکن است انتخاب مناسبی برای بازار کشورهای عرب زبان نباشد زیرا آن را "مرگ" می خوانند و به همین ترتیب، انتخاب نام "معراج" برای یک شرکت هواپیمایی و یا نام گذاری شرکت خدماتی آمبولانس با برند "ملکوت"!
پس به فکر یک نام خوب و مناسب باشید و فراموش نکنید که فراتر از نامی که انتخاب می کنید، بیندیشید و آینده محصول خود را حداقل تا چند سال دیگر، در ذهن خود تجسم کنید.
سریال پایتخت
در حوزه فیلم و سریال نیز (به عنوان یک کسب و کار) با کج سلیقگی هایی از این دست مواجه هستیم. احتمالاً تا به حال به تماشای سریال جذاب پایتخت نشسته و یا نام آن را شنیده اید. این سریال که در زمان نگارش این متن (بهار 1397) به پنجمین سری خود با عنوان "پایتخت 5" رسیده است در واقع با رویکرد و فلسفه طرح مشکلات زندگی در تهران به عنوان پایتخت و دردسرهای نقل مکان به آن برای یک خانواده شمالی، شکل گرفت در صورتی که با دنبال کردن سری های 2 تا 5 این سریال، هیچ توجیهی برای انتخاب این نام نمی بینیم و به عنوان یک بیننده تازه کار، هیچ ارتباطی نمی توان با نام این محصول (سریال پایتخت) برقرار کرد! به بیانی بهتر، نام پایتخت، توصیف خوبی برای چالشهای این خانواده پرماجرا و گرفتار نیست. اصلاً به نظرشما، انتخاب نامی مانند "خانواده پرماجرا" و یا "ماجراهای نقی و خانواده" بهتر نبود؟
البته این اتفاق به طور مشابه برای آثار دیگری همچون برنامه خاطره انگیز و نوستالژیک "کلاه قرمزی" نیز قابل بحث است. نه تنها دیگر، گروه هدف و مخاطب این برنامه، کودکان نیستند بلکه کمترین نقش و زمان ممکن را نیز با شخصیت کلاه قرمزی تجربه می کنیم در حالی که اگر با جهان بینی و آینده نگری جامعی اقدام به تعیین نام می کردیم، هیچگاه برای یک مجموعۀ ادامه دار و سریالی -که قرار است تداوم داشته باشد- نام یک شخصیت خاص را بر نمی گزیدیم و یا حداقل، برای استحکام و تثبیت آن نام، برنامه ریزی های ویژه ای در نظر می گرفتیم.
نتیجه
انتخاب نام جذاب، جامع، مرتبط، روان و ...، یکی از مهمترین گامهای برنامه ریزی محصول و کسب و کار است زیرا در آینده، چه در بُعد تبلیغات و چه مدیریت برند، با مشکلات زیادی مواجه خواهیم شد. بهتر است جهان بینی خود را توسعه داده و با یک افق دید وسیع وحساسیت ویژه، برای مراحل دیگر سیکل زندگی محصول خود، برنامه ریزی کلان داشته و به نیازهای آینده نیز توجه داشته باشیم.
نویسنده: وحید نثائی- مدرس دانشگاه و سخنران در حوزه های مدیریتی و کسب و کار
نظریه کهن الگوی یانگ و کاربردهای آن در بازاریابی
آرکی تایپ برگرفته از واژه یونانی آرکه تیپوس است. این واژه در زبان یونانی به معنی مدل یا الگویی بوده است که چیزی را از روی آن میساختند. نظریه کهن الگوها یا آرکی تایپهای شخصیتی بر اساس تئوریهای کارل گوستاو یونگ روانشناس و متفکر سوئیسی شکل گرفته است.
یونگ را که به خاطر فعالیت هایش در روانشناسی و ارائه نظریاتش تحت عنوان روانشناسی تحلیلی معروف است در کنار زیگموند فروید از پایهگذاران دانش نوین روانکاوی قلمداد میکنند. کارل یانگ در مورد اهمیت انگیزه های ناخودآگاه با فروید هم عقیده بود. در حقیقت یانگ معتقد بود قدرت ناخودآگاه در تعیین رفتار های بشری، حتی بیشتر از چیزی است که فروید مدعی است. او بر این باور بود که برای درک انگیزه های انسانی و درک تاثیر نیرو های ناخوآگاه، لازم است به عمق ذهن افراد نفوذ کرد.
یانگ مدعی است که علاوه بر نیروی ناخودآگاه فردی، نیروهایی اجتماعی (نظیر ضمیر ناخودآگاه جمعی) وجود دارند که نقشی حیاتی در جهت دهی به رفتار انسان ایفا می کنند.
ناخودآگاه فردی امروزی در حقیقت تجربه خودآگاه دیروز است که امروزه سرکوب شده، فراموش شده، ممنوع شده و یا نادیده گرفته شده است. هنگامی که این اندیشه ها و احساسات ناخودآگاه جمع می شوند، کنار یکدیگر قرار می گیرند و در یک گروه سازمان می یابند، "عقده" نامیده می شوند. یانگ معتقد بود عقده ها توسط یک هسته کنار یکدیگر جمع می شوند؛ هسته ای که تجربیات مشابه را پیرامون خود جمع می کند.
اگرچه این عقده ها در ناخودآگاه ذخیره می شوند اما هسته های مرکزی و تجربیات مربوط به آن ها می توانند به شکل خودآگاه درآیند؛ به شکلی نظیر شهود و یا تمایلات غیر قابل توضیحِ مشابه. به زعم وی، ناخودآگاه جمعی، میراثی است از دوره های نخستین زندگی بشر که در حافظه تاریخی انسانها ثبت شده است و همه مردم در آن سهیم هستند.
یونگ پس از پرداختن به ناخودآگاه جمعی، نظریه آرکی تایپها یا کهن الگوها را به منظور روشن کردن اجزای شخصیت ارائه داد. به عقیده او آرکی تایپ، افکار غریزی و مادرزادی و تمایل به رفتارهایی است که انسانها بر طبق الگوهای از پیش تعیین شده انجام میدهند. به عبارت دیگر، آرکی تایپ تصاویر و رسوباتی است که بر اثر تجربههای مکرر پدران باستانی به ناخودآگاه بشر راه یافته است. آن بخش از رفتار هایی که اجداد اولیه با تکرار آنها باعث شده اند که اکنون آن رفتارها بصورت غریزی در همه انسانها فارغ از رنگ و نژاد بروز کنند. در واقع آرکی تایپ یا کهن الگو محتویات ناخودآگاه جمعی است که در همه انسانها مشابه است.
شکل زیر 12 کهن الگوی متناظر با امیال جهان شمول بشری و راه حل ارضای این امیال را معرفی می کند.
رویکرد یانگ از این جهت برای بازاریابان پر اهمیت است که روشی برای کشف و درک افسانه ها و اسطوره ها، تصاویر و سمبل ها ارائه می کند. مفاهیمی نظیر اسطوره ها و سمبل ها، اجزای خلق محتوای بازاریابی (نظیر تبلیغات و ترویجات) هستند. بر اساس نظریه یانگ، انسان ها دارای مشاهبت های عمیق، ازلی و جاودان هستند. از این رو نظریه یانگ روشی برای توصیف پیام های جهان شمول بازاریابی نیز ارائه می کند. با استفاده از نماد های جهان شمول در ارتباطات، بازاریابان این فرصت را می یابند تا از کمپین های بازاریابی مشابهی در فرهنگ های مختلف استفاده کنند.
از نظریه یانگ در طراحی استراتژی برند و انتخاب داستان برند نیز استفاده می شود. بسیاری از برند های مطرح جهانی، تمرکزی مداوم بر یکی از کهن الگو های بشری دارند و عواطف مصرف کنندگان خود را هدف قرار می دهند. به عنوان مثال، برند هایی نظیر Virgin و Haagen dazs بر صمیمیت و سرگرمی تمرکز دارند، در حالی که BMW و Nike بر عملکرد تمرکز دارند.