MVP راهی برای سنجش ظرفیت یک ایده تجاری در بازار
MVP راهی برای سنجش ظرفیت یک ایده تجاری در بازار
یکی از بزرگترین اشتباهات در راهاندازی یک کسب و کار و یا استارتاپ این است که شما بدون ارزیابی اولیه بازار، محصولی را برای مشتری خود ارائه دهید. کارآفرینان اغلب در زمان طراحی مدل کسب و کار خود دچار این خطا می شوند که ارزش ارایه شده خود را از منظر شخصی خودشان تحلیل می کنند و نه مشتری. این مساله به آن معنا خواهد بود که محصول کسب و کار شما صرفا برای خودتان جذابیت دارد و ارزشمندی آن برای مشتریان بالقوه الزاما آن قدر که خودتان تخمین می زنید نیست. فرض کنید شما یک ایده عالی دارید و تیمی ایدهآل هم تشکیل داده اید. چندین ماه زمان برای طراحی و تولید اولیه محصول (و یا کدنویسی برای محصولات و خدمات دیجیتالی) زمان صرف میکنید و بالاخره محصول نهایی (و یا وبسایت یا اپلیکیشن شما) بالا میآید و تازه می خواهید شروع به آن کنید!
به همین دلیل هست که پیش از هر اقدام اجرایی لازم است تا ظرفیت آن ایده را در بین مخاطبانتان مورد آزمایش قرار دهید. برای انجام این کار باید راهی پیدا کرد تا بتوان از آن طریق، نظر مشتریان هدف در مورد خدمت یا محصول مورد نظر را در ابعاد آزمایشی دریافت کرد. در این مسیر، شاید آشنایی با اصطلاح MVP، تنها راه رستگاری و نسخه شفابخش برای یک ایده یا محصول نوپا باشد. حداقل محصول پذیرفتنی یا حداقل محصول قابل ارائه، (Minimum Viable Product) یا به اختصار MVP به محصولی اطلاق می شود که حداقل های کاربردی را جهت رسیدن به یک هدف داشته باشد. MVP می تواند به عنوان یک فرآیند و یک استراتژی برای حرکت به سمت تولید و فروش محصول به مشتریان استفاده شود. بوسیله MVP می توان ایده پردازی نمود، نمونه اولیه را طراحی و تولید کرد، نمونه ساخته شده را ارائه داد، اطلاعات را از مشتریان جمع آوری نمود، اطلاعات را آنالیز کرد و در نهایت به طور مستمر محصول را بهبود بخشید.
واژه MVP برای نخستین بار توسط فرانک رابینسون ابداع و سپس توسط استیو بلنک و اریک ریس(Eric Ries & Steve Blank) فراگیر شد. اریک ریس حداقل محصول پذیرفتنی را این گونه تعریف می کند:
MVP، نسخه ای از محصول است که باعث می شود صاحبان ایده و کسب و کار، بالاترین میزان اطلاعات معتبر در مورد مشتری را با کمترین تلاش، کسب نمایند.
به مرور زمان این تعریف بدین شکل ساده تر شد: “حداقل چیزی که می توانید بسازید و به شما این امکان را می دهد تا آن را از طریق حلقه ساخت، اندازه گیری و یادگیری (Build/Measure/Learn) توسعه دهید. “
اهداف MVP
با توجه به تعریفی که انجام شد، می توان گفت که هدف از ساخت MVP عبارت است از:
§ ایجاد نمونه اولیه محصول (با حداقل منابع) و ارائه هرچه سریعتر آن به مشتری
§ توانایی سنجش و اندازه گیری میزان رضایت و رفتار مصرف کننده محصول
§ افزایش سرعت یادگیری و توسعه ویژگیهای محصول در آینده
§ کاهش اتلاف زمان برای طراحی بخشهایی که مورد توجه مشتری نمی باشد
§ نمایش تواناییهای تیم توسعه دهنده در ساختن محصول مورد نیاز
§ ورود به بازار در کمترین زمان ممکن
§ ایجاد یک محصول پایه، برای ایجاد محصولات متفاوت در آینده
با توجه به اهداف اشاره شده، در واقع MVP، حداقل چیزی است که (با هدف آزمایش مدل کسبوکار) میتوان آن را در قالب محصول به مشتریان احتمالی در بازار هدف نشان داده و بازخورد آنها (از مقدار ارزشمندی ایده) را مشاهده کرد.
وجود MVP به شما امکان میدهد تا مشتریان خود را شناخته، آنها را یافته و رفتارشان را مطالعه کنید. از طریق MVP میتوان فهمید که مشتریان چگونه شما را پیدا میکنند، حاضرند برای ایده و یا کالای شما، چه قیمتی بپردازند و از همه مهمتر اینکه قبل از آنکه وقت و پول خود را برای توسعه این محصول صرف کنید،MVP به شما میگوید که آیا این کار صحیح است یا خیر.
MVP و اشتباهات رایج
MVP یک نمونه ناقص از محصول نهایی نیست بلکه یک محصول قابل فروشِ اولیه است. این در حالی است که نمونه اولیه(Prototype) فقط یک نسخۀ دستساز از محصول اصلی است تا جنبههای فنی آن را از حیث امکانپذیری تولید، بیازماید. همچنین بد نیست بدانیم که نسخه آزمایشی(Demo) نیز نمونهای از...
برای مطالعه کامل این مطلب، اینجا را کلیک کنید